loading...
مطالب جالب *خنده دار*ترسناک*عاشقانه*تفریحی*اس ام اس جدید*
loverbax بازدید : 11 نظرات (0)

با سلام خدمت دوستان بازدید کننده و کاربران عزیز:

نهایت همکاری را با انجام بدهید قلبماچ

برای بازدید از مطالب عضو شویداز خود راضیچشمک

از ترسناکترین تا خنده دار ترین مطالب .و از ساده ترین و مطالب علمی پیشرفته برای شما قرار میدهیم

همه چی همه رقمه حریفیم

با عضویت از مطالب خاص+18 نیز دیدن نماید

                      

                         

          
                     

loverbax بازدید : 8 نظرات (0)

http://eshgh-tk-1.persiangig.com/Eshgh43%20-%20Copy.jpeg

 

کاش می دانستی چقدر دلم بهانه ی تو رو میگیره هر روز

کاش می دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن کرده

کاش می دانستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته

کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت

گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده

 کاش می دانستی چقدر دلواپس تو ام 

کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام

 و چقدر به حضور سبزت محتاجم 

و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم

تو هم به من فکر می کنی؟

هی

loverbax بازدید : 6 نظرات (0)

 

 

naghmehsara.ir08

 

“کنج گلویم قبرستانی است پرازاحساسهایی که زنده بگورشده اند،

به نام بغض….”

عشق گم شده من …

نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،وآدمهائی که هرگز

تکرارنمی شوند….

وتو آنگونه ای…

فقط همین…

 

loverbax بازدید : 47 نظرات (0)



_♥♥_♥♥آپم
_♥♥___♥♥آپم
_♥♥___♥♥_________♥♥♥♥آپم
_♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥آپم
_♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥آپم
__♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥آپم
___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥آپم
____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥آپم
____♥♥___♥♥__♥♥آپم
___♥___________♥آپم
__♥_____________♥آپم
_♥_____♥___♥____♥آپم
_♥___///___@__\__♥آپم
_♥___\\______///__♥آپم
___♥______W____♥آپم
_____♥♥_____♥♥آپم

 

شکلک های کامن دار جدید نظر بگذارید تا این قسمت هم دوباره اپ شود
و برای دیدن شکلک های کامنت دار به صفحات دیگر در گوشه سایت بروید
loverbax بازدید : 13 نظرات (0)


یکی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پولدار تصادف کنه و من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم، اونم با بچه هاش مشکل داشته باشه و تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره ؛ وقتی بچه هاش منو پیدا میکنن که پولارو بگیرن ، همه پولارو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها ، اونی که با ارزش بود پدرتون بود …

ادامه مطلب

 

loverbax بازدید : 8 نظرات (0)

رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت: سلام حالت خوبه؟ من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم: حالم خیلی خیلی توپه. بعدش اون آقاهه پرسید: خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟ با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛ اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم... وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم: من می‌تونم بیام طرفای تو؟ آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم: نه، الآن یه کم سرم شلوغه! یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت: ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده! 

دستشویی پارک !! (طنز) - www.taknaz.ir

loverbax بازدید : 26 نظرات (0)

 

ادم بدون دوست ، چون کتاب بدون جلد است !
.
.
.
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند ، سلام پادشاه !
.
.
.
میگن دوره اربابی تموم شده
پس تو اهل کدوم تباری که ما هنوز غلامتیم !؟
.
.
.
شاهزاده ی عشقی که غلامت شده ام / پابند تو و اسیر دامت شده ام
گویند کبوتری وفادار تر از طوقی نیست / طوقی صفتم ، جلد مرامت شده ام

سایر جملات باحال و دسته اول در ادامه مطلب

 

loverbax بازدید : 12 نظرات (0)


 

دو تارفیق بودن یکیشون فراری میشه دوماه میره خونه رفیقش

میمونه.بعد دوماه میره سرمحل یه دخترخوشگل رد میشه

بهش تیکه میندازه
...یکی بهش میگه باباخواهر رفیقت بود

که دوماه خونشون خوابیدی...

میره جلودرخونه رفیقش که رفیقش داشته عرق میخورده

میگه شرمنده رفیق من خواهرتو نمی
شناختم

بهش تیکه انداختم...رفیقش میگه:

به
سلامتی رفیقی که دوماه تو خونم بود

خواهرمو
نشناخت...

loverbax بازدید : 11 نظرات (0)

داستان کوتاه

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت: میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…

 

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
سلااااااام چه طوری لاریه -خوش اومدی نظر یادت نره ها -منو ی نفر دیگه ساختیمش-میخوایم ریا نشه اسم نمیگیم-چهارمحال بختیاری پرچم بالاست
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما درمورد لاوربکس چیست؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 37
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 1,204